کد مطلب:315077 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:284

تغییر احکام الهی توسط خلیفه دوم
از جمله احكامی كه در زمان پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و حتی زمان خلافت ابوبكر و اوایل خلافت عمر شایع و جاری بوده و مورد عمل پیامبر و مسلمین واقع گردیده است؛ حكم متعه، یعنی عقد غیر دائم و حج (و طواف) نساء است.

متعه، به دلالت قرآن مجید و فرمایش پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و به اتفاق جمهور فریقین مسلمانان، فریضه و حلال بوده است. فقط با یك جمله خلیفه ی دوم كه



[ صفحه 205]



بنابر مصالحی آن را گفت، حرام گردید.

عمر در زمان خلافتش بر فراز منبر رفت و گفت:

متعتان كانتا علی عهد رسول الله صلی الله علیه و آله، انا احرمهما و اعاقب علیهما.

دو متعه است كه در زمان پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وجود داشته و عمل می شده است، ولی من آن دو را حرام می كنم و مرتكب آن را مجازات می نمایم.

در جایی كه حكم ثابت الهی و دستور صریح قرآن و سیره ی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سیره ی صحابه و حتی شیخین با وجود دلایل محكم از قرآن و سیره در كتب معتبر اهل سنت بر حلال بودن آن، به گفتار عمر حرام و بدعت گردد و قرن ها علمای اهل سنت برای چنین بدعت بی پایه ای دلایل سست ارائه دهند؛ احكام دیگر اسلام نیز دستخوش هوا و هوس ها، مصلحت اندیشی ها و كج فهمی ها خواهد شد.

هم چنان كه در آیات مربوط به خمس (از جمله آیه 41 سوره ی انفال) چنین كردند و آیات ارث و دیگر را به میل خود تفسیر و ترویج نمودند.

خداوند در قرآن مجید می فرماید:

(... فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضة...) [1] .

«پس از این كه آنها را متعه نمودید و از آنان بهره مند شدید، مهر معین را به آنان بپردازید كه بر شما واجب است».

این حكم قرآن مجید به اتفاق علمای شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت - از جمله طبری در جزو پنجم تفسیر كبیر و فخر رازی در جزو سوم از تفسیر «مفاتیح الغیب» - برای متعه و ازدواج موقت است.



[ صفحه 206]



هم چنین به اتفاق جمیع مسلمین شیعه و سنی، نكاح در صدر اسلام و در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله شایع و مشروع بوده و بزرگان صحابه نیز به آن عمل كرده اند. از جمله در «صحیح» بخاری و «مسند» احمد بن حنبل از ابورجاء از عمران بن حصین نقل شده كه گفت:

نزلت آیة المتعة فی كتاب الله ففعلناها مع رسول الله صلی الله علیه و آله و لم ینزل قرآن بحرمته و لم ینه عنها رسول الله صلی الله علیه و آله حتی اذا مات قال رجل برأیه ما شاء. قال محمد، یقال: انه عمر.

آیه ی متعه در كتاب خدا نازل گردید. پس ما همراه با پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به آن عمل می كردیم. و قرآن آن را حرام نكرد و پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله ما را از آن نهی نفرمود. وقتی كه ایشان فوت نمود، مردی با نظر خود آنچه می خواست گفت.

محمد (بخاری) گفت: گفته می شود: آن شخص عمر بوده است. در صفحه 535 جزو اول «صحیح» مسلم باب «نكاح المتعه» آمده است:

... قال عطا: قدم جابر بن عبدالله الانصاری معتمرا فجئناه فی منزله فسأله القوم عن اشیاء ثم ذكروا المتعة.

فقال: نعم استمتعنا علی عهد رسول الله صلی الله علیه و آله و علی عهد ابی بكر و عمر.

.. عطا گفت: جابر بن عبدالله انصاری برای عمره به مكه آمد. پس ما برای دیدنش به منزل او رفتیم. هر كس از او سؤالی در احكام پرسید. سپس صحبت متعه شد.

او گفت: بله ما در زمان پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و ابوبكر و عمر متعه می نمودیم.

هم چنین در صفحه 467 جزو اول «صحیح» مسلم در باب «المتعه بالحج و العمرة» به طور مسند از ابی نضره روایت شده كه گفت: من نزد جابر بن عبدالله



[ صفحه 207]



انصاری بودم، شخصی وارد شد و گفت:

ابن عباس و الزبیر اختلفا فی المتعتین.

فقال جابر: فعلناها مع رسول الله صلی الله علیه و آله ثم نهی عنهما عمر فلم نعدهما.

ابن عباس و زبیر در دو نوع متعه اختلاف نظر دارند.

جابر گفت: ما در زمان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آن را همراه ایشان انجام می دادیم، سپس عمر از آن دو نهی نمود و ما دیگر آنها را انجام ندادیم.

حمیدی در «جمع بین الصحیحین» از عبدالله بن عباس روایت نموده كه گفت:

در زمان پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله متعه می كردیم تا آن كه عمر به خلافت رسید و گفت: خدای تعالی برای پیامبر خود هر چه می خواست حلال كرد و اكنون او درگذشته است و قرآن به جای خود باقی است. پس چون به حج، یا عمره ای شروع كردید آن را به اتمام رسانید همانطور كه خدا گفته است، و توبه كنید از متعه ی زنان، و هر مردی را كه نزد من آورند كه متعه كرده باشد، سنگسارش می كنم (!!)

بزرگان از صحابه و تابعین (در جواب اشكال تراشی بعضی از اهل سنت) حكم به عدم نسخ آیه ی فوق داده اند مانند عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، جابر بن عبدالله انصاری، سلمة بن اكوع، ابوذر غفاری، عمران بن حصین و دیگران.

هم چنین به پیروی از آنان، زمخشری در تفسیر «كشاف» از قول عبدالله بن عباس نقل می كند كه آیه متعه از محكمات قرآن است، یعنی نسخ نگردیده است.

و مالك بن انس (پیشوای مالكی ها) امر به مشروعیت و جواز متعه و تأیید عدم نسخ آن نموده است.

علاوه بر آن، از سیاق بیان خلیفه دوم می شود فهمید كه در زمان بیان جمله اش بر بالای منبر آن دو متعه حلال و مشروع و جاری بوده كه او گفته:

متعتان كانتا علی عهد رسول الله صلی الله علیه و آله و انا احرمهما.



[ صفحه 208]



و اگر در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله منسوخ شده بود، دیگر نیازی به چنین بدعت و حرام كردنی نبود. و چقدر جرأت می خواهد كه كسی بگوید: من حلال خدا را حرام كردم، یا حرام خدا را حلال كردم؛ در حالی كه خود پیامبر هم منشأ صدور حكم را خداوند متعال می داند و هنگام ابلاغ احكام می فرمود: خداوند به من امر فرموده تا این حكم را به شما ابلاغ نمایم.

قرآن از قول پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:

(قل ما یكون لی ان ابدله من تلقاء نفسی ان اتبع الا ما یوحی الی) [2] .

«بگو من حق ندارم از جانب خودم احكام الهی را تغییر دهم، من فقط از آنچه به من وحی می شود، پیروی می نمایم.»

و خلیفه دوم بیگانه و بی خبر از دستگاه باعظمت وحی الهی، خودسرانه حلال خدا را حرام می نماید.

برای آگاهی بیشتر از فلسفه و شرایط و احكام متعه به كتابهایی كه تفصیلا در موارد این موضوع نوشته شده است، می توان مراجعه كرد، ولی برای روشن شدن اذهان از اثرات مخرب تغییر این حكم الهی و پایه ریزی چنین بدعت آشكاری تنها به بیان احمد ثعلبی در تفسیر خود و احمد بن حنبل در «مسند» خود در ذیل آیه ی متعه اكتفا می كنیم كه از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل نموده اند كه حضرتش فرمود:

لولا ان عمر نهی عن المتعة ما زنی الا شقی.

اگر عمر از متعه (ازدواج موقت) نهی نكرده بود، جز انسان های شقی و بدبخت كسی مرتكب عمل زنا نمی شد.



[ صفحه 209]




[1] سوره ي نساء آيه ي 24.

[2] سوره ي يونس آيه ي 15.